تحلیلی بر فواید خصوصی سازی شرکتهای دولتی

مولدسازی دارایی های دولت (کشت و صنعت مغان) در چه شرایطی می تواند موفقیت آمیز باشد

 

حفظ شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان فعلی یعنی دارایی های راکد دولت به دارایی های بار مالی زیان ده.
زمانی که کسب و کارهای حوزه تولید میانگین حاشیه سود کمتر از ۱ درصد دارد و دلالی که بدون زحمت و ریسک حاشیه سود بسیار بیشتری دارد، صحبت از مولدسازی را پیش می کشد که با سنگ اندازی مانع تحرک بخش خصوصی میشوند. خوشبختانه شرکت کشت و صنعت مغان در دوره دو ساله از عمر خصوصی سازی تجربه موفقی را در زمینه افزایش تولید و ایجاد اشتغال تجربه کرد که استمرار آن رویه قطعا در حال امروز این شرکت اثرات بسیار مهم و کارآمدی داشت.

 

زمانی که عوارض صادراتی، قیمت گذاری دستوری، لاتاری خودرو، فروش خوراک و گاز صنایع بالاتر از قیمت جهانی و… در حال رخ دادن است انگیزه برای اجرای سیاست های اصل ۴۴ و خرید دارایی های دولت وجود خواهد داشت.

همچنین واحدهای تولیدی که توسط بخش دولتی تاسیس می شوند و به دلیل فشارهای وارده یا تعطیل شده و یا با حاشیه سود ناچیز فعالیت می کنند، بی تردید صرفه اقتصادی نخواهد داشت.

موضوعات همانند خصوصی سازی در اقتصاد کشور چین به وضوح قابل دیدن است چراکه توانست بخش اعظم دارایی ها را به بخش خصوصی منتقل کند این کشور با برنامه ریزی دقیق با توجه به بهبود فضای کسب و کار در جهت ایجاد شرایط مناسب فعالیت بخش خصوصی در چند دهه، رشد اقتصادی بالایی را تجربه کرد.

بنابراین تبدیل دارایی های راکد و زیانده دولت در یک شرایط خاص اقتصادی و خارج کردن از فساد سیستمیک اداری ، لازم است با ایجاد فضای مناسب کسب و کار و افزایش حاشیه سود، تولید بالاتر از دلالی با ورود بخش خصوصی واقعی به عرضه خرید این شرکت استراتژیک انجام شود تا سایر دارایی های دولت در یک محیط شفاف حرکت کند.

اینکه در یک سو با بی برنامگی بخش های شرکت رو نابود کنیم و در بخش دیگر حرف از راندمان واهی تولید حرف بزنیم خود را توجیه کرده ایم

لازمه موفقیت در خصوصی سازی و تبدیل دارایی های غیرمولد دولت به دارایی مولد بهبود فضای کسب و کار، دوری از تصمیمات خلق الساعه و بازگشت به تصمیمات کارشناسی است. تا زمانی که توجیه اقتصادی شرکت دولتی بسیار ضعیف تر از توجیه اقتصادی بخش خصوصی است به هیچ وجه نمی توان به دولتی بودن دارایی ها اامید داشت.

بررسی صورت های مالی شرکت بزرگ همچون کشت وصنعت مغان قابل قبول نبوده و سهم دار شدن شرکت در بورس زخم های چندین ساله را دوا نخواهد کرد، وقتی تولیدات شرکت هیچ سهمی در بازار صادرات و ارز آوری برای خود ندارد ،آیا توان رقابت با رقبا را خواهد داشت؟ آیا این نابودی و ورشکستگی نیست؟

توجه به حفظ و تقویت تولیدکنندگان و سرمایه گذاران و فعالان اقتصادی و ارتقاع آنان در تولیدات بسیار ضرورت دارد. مولدسازی با توجه به بسترسازی مناسب در فضای کسب و کار نتیجه خواهد داد و توجه به مولدهای فعلی و تلاش در جهت بقای آنها از ضروریت بیشتری برخوردار است زیراکه با توسعه هلدینگهای در حوزه اقتصادی توسط بخش خصوصی میتواند با تزریق سرمایه این مجموعه را سودآور و نوپا کند